تحولات لبنان و فلسطین

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات تلویزیونی خود به مناسبت سی و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)، شیوه امام راحل برای ایجاد تحول در ملت ایران را همان روش پیغمبران دانستند و فرمودند: «[ایشان] انقلاب روحی ایجاد می‌کرد؛ پیغمبران هم آغاز همه‌ حرکت‌های خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند... تحریک غریزه‌های معنوی و فطرت و سرشت انسانی از راه درس اخلاق و تذکر و آماده کردن دل‌ها، شیوه‌ امام بزرگوار بود».

قدس آنلاین: برای تبیین این دیدگاه رهبر معظم انقلاب، نظر حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد نظافت یزدی، مدیر مدارس علمیه حضرت مهدی(عج) مشهد را جویا شدیم که در ادامه بخش نخست آن را می‌خوانید.

* هدف بعثت، ایجاد تحول در انسان‌هاست

پیامبر(ص) به منظور ایجاد تحول در انسان‌ها مبعوث شد. موضوع کار پیامبر(ص)؛ انسان، تحول و تربیت او و اصلاح افکار، زندگی، اهداف و آرزوهای او بود و برای انسان ارزش قائل بود. او انسان‌ها را باور داشت و می‌دانست همه انسان‌ها، دنیایی از استعدادهای متنوع و متفاوت هستند؛ لذا رسول‌الله(ص) فرمود: «اَلّناسُ معادِنُ کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّهِ» یعنی انسان‌ها مانند معدن‌های طلا و نقره هستند. امیرالمؤمنین(ع) نیز در خطبه اول نهج‌البلاغه فرمود: خدای متعال پیامبر(ص) را فرستاد «لیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» تا گنجینه‌های خرد را در میان انسان‌ها شکوفا کند.

در ادامه برخی از ویژگی‌های شخصیتی پیامبر(ص) را که در این تحول‌آفرینی نقش داشتند، ذکر می‌کنیم.

* احترام به انسان

پیامبر اکرم(ص) به همه نگاه انسانی داشت. امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه به مالک اشتر فرمود: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَهَ لِلرَّعِیَّهِ» یعنی مهربانی به رعیت، دوست داشتن آن‌ها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز؛ «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ» آنان دو گروه‌اند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش. امام(ره) نیز از آنجایی که در همین مکتب تربیت شده است، همین ‌گونه بود. خدای متعال در آیه ۸ سوره ممتحنه فرمود: «لَا یَنْهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ» یعنی خدا شما را از آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی‌کند که با آنان نیکی کنید و به عدالت و انصاف رفتار کنید.

پیامبر(ص) همه انسان‌ها را باور داشت و بنا به آیه ۷۰ سوره اسراء «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» معتقد بود که همه فطرت الهی داشته و ارزشمند هستند. امام راحل نیز مردم خود را باور داشت و برای انسان مؤمن و حتی کافر ارزش قائل بود. پیامبر اسلام(ص) برای مشرکان نیز احترام قائل بود. او از بت‌ها بیزار بود نه از بت‌پرستان، فرق است بین اینکه از بت‌پرست بیزار باشیم یا از بت؛ از گناه بیزار باشیم یا از گنهکار. پیامبر(ص) از ظالمان و مستکبران بیزار بود، زیرا حجت بر آن‌ها تمام شده بود؛ ولی از ظالمی که ممکن بود حجت بر او تمام نشده باشد نیز بیزار نبود.

قرآن می‌گوید: حضرت ابراهیم(ع) با سرپرست و عموی خود آذر که مشرک و بت‌پرست بود هم خیرخواهی و دلسوزی می‌کرد و او را دعوت به خالق عالم و خدای متعال کرد و با مهربانی با او برخورد کرده و وعده استغفار می‌داد. بعد که روشن شد او دشمن خداست، در آیه ۱۱۴ سوره توبه آمده است «فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ» و چون بر او محقق شد که وی دشمن خداست از او بیزاری جست.

امام(ره) نیز همین ‌گونه عمل می‌کرد. او برای محمدرضا شاه پهلوی نیز خیرخواهی کرد و با زبان نصیحت حرف زد مانند پیامبران. حضرت موسی(ع) به امر خدای متعال با فرعون با نرمی صحبت کرد. در آیه ۴۴ سوره طه فرموده است: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا» یعنی با او با کمال آرامی و نرمی سخن گویید. در آیه ۱۸ سوره نازعات نیز بیان فرموده است که «فَقُلْ‌ هَلْ‌ لَکَ‌ إِلَی‌ أَنْ‌ تَزَکَّی» ‌ یعنی به او بگو: آیا می‌خواهی پاکیزه شوی؟ «وَأَهْدِیَکَ إِلَی رَبِّکَ فَتَخْشَی» و تو را به راه خدا هدایت کنم. از ابتدا اساس کار بر دعوت بوده است. پیامبر اسلام(ص) سبک خود را به دعوت از انسان‌ها گذاشته بود.

* تربیت برای تحول

انسان‌ها دو دسته هستند؛ برخی خواص و بخشی عموم جامعه هستند. خواص جامعه هم دو دسته هستند؛ برخی خواص مفسد و مستکبر هستند و دسته‌ای هم خوبان آن جامعه. هر جامعه‌ای دو اقلیت و یک اکثریت دارد؛ اکثریتی که گرفتار گروهی دیگر بوده و از خود ایده و منش بالایی ندارند؛ اقلیتی مصلح و اقلیتی مفسد هستند. ویژگی اکثریت این است که به هر طرفی شخصی بکشاند، کشیده می‌شوند. اکثریت معمولاً کسانی هستند که مانند اقلیت هدف، ایده و ثبات ندارند. پیامبر(ص) با آن اقلیت مفسد، خیرخواهی و دلسوزی کرد و آن‌ها را به اصلاح دعوت کرد. معجزه برای آن‌ها ارائه کرد و با آن‌ها گفت‌وگو کرد؛ برای آن‌ها سفره انداخت و از راه خیرخواهی وارد شد و حجت را بر آن‌ها تمام کرد.

با خواص مصلح و خوب نیز کار کرد. پیامبر(ص) به‌درستی می‌دانست تحول از کجا شروع می‌شود و تحول را از امیرالمؤمنین(ع) و حضرت خدیجه(س) شروع کرد؛ یعنی اول با دو نفر کار کرد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیْرَ رَسُولِ‌اللهِ(ص) وَ خَدِیجَهَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا»، یعنی یک خانه بود که مسلمان بودند. پیامبر(ص) و خدیجه(س) و من. پیامبر(ص) در این دو بزرگوار تحول ایجاد کرد. بعد از طریق آن‌ها یار پیدا کرد؛ اسلام را نشر داد و به تدریج خواص مانند ابوذر، مقداد و... دامنه و گسترش پیدا کرد. سبک زندگی پیامبر(ص) این بود که روی بهترین‌ها کار می‌کرد بعد هر کدام از آن بزرگواران با جمعیت دیگری کار می‌کردند، زیرا در تربیت تولید انبوه وجود ندارد و باید تک‌تک وقت گذاشت و تربیت کرد.

امام(ره) نیز همین طور عمل کرد. امام(ره) پیش از انقلاب، قبل از سال ۱۳۴۲ شاگردان زیادی تربیت کرد. کم‌کم دعوت خود را علنی و سخنرانی‌ کرد. دقیقاً امام(ره) از پیامبر(ص) الگو گرفت. یکی از اقدام‌های پیامبر(ص) این بود که اعتماد و توجه افراد را جلب کرده و سپس آن‌ها را جذب می‌کرد. مرحوم امام(ره) نیز اعتمادسازی کرد. پیامبر(ص) مربی قابل و کاملی بود؛ مربی اعتماد جلب می‌کند. پیامبر(ص) آدم‌ها را هوشیار و بیدار می‌کرد و انتظار آدم‌ها را از خود و از زندگی بالا می‌برد. به‌عکس، مستکبران عالم، افراد را پوچ و بی‌شخصیت کرده و گرفتار زندگی حیوانی و شهوانی می‌کنند تا بتوانند آن‌ها را استثمار کنند.

پیامبر اکرم(ص) بر عکس، فطرت‌های افراد را بیدار می‌کرد. انتظار آن‌ها را از زندگی بالا می‌برد؛ و به آن‌ها می‌گفت شما انسان هستید. مرحوم امام(ره) نیز مردم را بیدار و انتظار آن‌ها را از خودشان بالا برد.

تربیت نیازمند ایده‌های زیبا، روش‌های قشنگ، حرف‌های جذاب و مربی دردمندی است که خود اسوه و الگو باشد؛ تمام این ویژگی‌ها در پیامبر(ص) جمع بود؛ ویژگی‌هایی که امام(ره) نیز آن‌ها را داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.